سلام به همه...
مهدی هستم 22 ساله...
ما زلالیم مثل آب...
روشنیم مثل روز...
پرحرارت مثل خورشید...
و
عاشق البته واقعی...
ما هستیم تا زمانی ک هست نیست شود...
ما باران دیده ایم اما گرگ نیستیم...
مهدی بقیه نبود+نیست...
آنکس ک پای تیرک چوبی آب میریزد دیوانه نیست باغبانی است امیدوار و عاشق البته واقعی...
ای کاش پرده میدانست تا وقتی پنجره باز است فرصت رقصیدن دارد...
عاشق تر از همه ی ما موش کوری است ک زیبایی جفتش را چشم بسته باور دارد...
هنوزم فانوس این دهکده ام...
آنانکه عشق را میفهمند عذاب میکشند و آنانکه عشق را نمیفهمند عذاب میدهند ...
آشق را از این ب بعد اینگونه بنویسید چون همیشه سرش کلاه میرود ...
دل اگر بستی محکم نبند او میرود...تو میمانی و یک گره کور ...
با حدیث عشق غوغا میکنم عشق را با عشق معنا میکنم...
هیچکس نفهمید شاید شیطان عاشق حوا بود که بر آدم سجده نکرد...
.
.
.
تو زمونه ای که عشق افسانه شده و صداقت دروغ . . .
من ادعای عشق و صداقت دارم
اره من یه عاشق واقعی هستم
چیزی که همه میگن هستن ولی واقعیتش اینه که نیستن
...
با آرزوی بهترین ها
.
.
. در پناه حق
.
.
.
adame.adam@yahoo.com
http://zhuor.blogfa.com
لحظه دیدار نزدیک است
باز من دیوانه ، هستم
باز میلرزد دلم ، دستم
باز گویی در جهان دیگری هستم
های! نخراشی به غفلت گونه ام را ، تیغ
های، نپریشی صفای زلفکم را ، دست
و آبرویم را نریزی ، دل!
لحظه ی دیدار نزدیک است.